عبدالفتاح شعشاعی، متولد سال ۱۸۹۰ میلادی و از همدورهایها و دوستان خیلی صمیمی محمد رفعت و صدیق منشاوی است. وی از از احمد ندا نیز خیلی بهره برده و از روش و سبک ادایی وی در ابتدای ورود خود به بحث قرائت بهرهمند شده است.
زکریا احمد نیز از دوستان خیلی نزدیک و صمیمی عبدالفتاح شعشاعی بود به گونهای که این دو با یکدیگر گروه تواشیحی را تشکیل دادند و عبدالفتاح شعشاعی تا سال ۱۹۳۰ یعنی تا چهل سالگی، تواشیح کار میکرد و جالب است که از سال ۱۹۳۰ این کار را کنار گذاشت و تا آخر عمر فقط به بحث قرائت قرآن پرداخت.
زکریا احمد، قاری قرآن نبود ولی یک موسیقیدان و موزیسین فاخر مصری بود. وی تمام علم خود در زمینه موسیقی را برای جریان قرائت قرآن به کار میبرد و در این رابطه نیز به خیلی از قاریان کمک کرد که یکی از این قاریان نیز عبدالفتاح شعشاعی بود و دوستی وی با زکریا احمد باعث شد که تلاوت شعشاعی همواره به صورت تلاوتی معنامحور ارائه شود.
نبیب سعید که خود مبدع ترتیل است، میگوید «روزی با زکریا احمد در جمعی بودیم و یکی از قراء خوب کشور مصر در حال خواندن قسمتی از سوره مبارکه مدثر (آیات ۲۸ تا ۳۲) بود که این آیات در رابطه با جهنم صحبت میکرد. من در حین خواندن به زکریا احمد گفتم که اگر ممکن است تحلیلی از این تلاوت به من ارائه بده که وی در پاسخ به من گفت که این قاری درک درستی از چیزی که میخواند ندارد؛ چراکه در قرائت خود تصویر زیبایی از جهنم ارائه میکند! و به شوخی به من گفت که اگر جهنم به این اندازه دوستداشتنی و خوشایند است، من میخواهم به آنجا بروم چون وی با خواندن خود به ما اینگونه القا میکند و لحن خواندن را اینچنین ارائه میدهد».
با این نگاه و تفکر بود که عبدالفتاح شعشاعی دوستی عمیقی را با زکریا احمد ایجاد میکند و این دوستی باعث میشود که وی از او بهرهمند شده و خیلی از تلاوتهای او معنامحور شود. البته خود عبدالفتاح شعشاعی نیز زحمات فراوانی را در این راه متحمل شد تا توانست به چنین شیوه قرائتی دست پیدا کند.
عبدالفتاح شعشاعی معتقد است که قرائت باید بر پایه درک قاری استوار باشد و نه فقط براساس گنجایش نفس. وی معتقد است که یکی از نکات مهم در قرائت قرآن، درک وقف و ابتدا است و به همین خاطر مشاهده میکنیم که به ابراهیم شعشاعی، فرزند خود که یکی از نزدیکترین شاگردان وی نیز بود، مرتب تأکید دارد که باید در وقف و ابتدا کار کند.
لذا ابراهیم شعشاعی میگوید: «من به توصیه پدرم ۹ سال از کل وقت خود را در دوره جوانی در الأزهر به آموزش در حوزههای مختلف تفسیر، نحو، بلاغت و … گذراندم تا کاملا با وقف و ابتدا آشنا شوم. لذا عبدالفتاح شعشاعی و همچنین، فرزند وی ابراهیم شعشاعی، چیرگی خاص، قوی و حاذقی در این مقوله دارند.
ابراهیم شعشاعی در رابطه با پدر خود میگوید: «پدرم، قرآن را مفسر قرائت میکند به گونهای که شنوندگان بخش بخش آن را میفهمند و خیلی از افراد اشاره میکردند که بسیاری از تلاوتهای وی باعث شد آنچه را که قبلاً نمیدانستیم، بیاموزیم».
در ادامه مهدی دغاغله، مدرس و داور قرآنی کشور درباره تلاوت سوره مبارکه یوسف عبدالفتاح شعشاعی با بیان اینکه فراز «وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَکٌ کَرِیمٌ» فرازی است که از سه بخش تشکیل شده است، اظهار کرد: بخش اول «وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ» یک جمله تقریباً دعایی است، بخش دوم «مَا هَذَا بَشَرًا» جملهای استفهامی یا نافیه است و بخش سوم «انْ هَذَا إِلَّا مَلَکٌ کَرِیمٌ» نیز جمله خبری است که این سه جمله را مرحوم عبدالفتاح شعشاعی به زیبایی و با مهارت در سه نغمه اجرا میکند. نغمه اول بیات، نغمه دوم نهاوند و نغمه سوم نیز بیات که این امر دلالت بر این دارد که عبدالفتاح شعشاعی کاملا به معنا و همراه کردن معنا با فراز و نشیبهای صوتی واقف است.
وی ادامه داد: فراز بعدی «قَالَتْ فَذَلِکُنَّ الَّذِی لُمْتُنَّنِی فِیهِ» است که این فراز را در مقام حجازکار میخواند که مقامی است که در تلاوت قرآن زیاد به کار گرفته میشود و زیرمجموعه مقام حجاز است، ولی شیوه ایستادن بر انتهای کلمه یا غفله به گونهای است که در انتهای این جمله وقف میکند که شاید اگر غیر از عبدالفتاح بود کلمه «فیه» را بالاتر میگرفت در صورتی که وی این کلمه را با ظرافت پایینتر از آنچه که خوانده شد، میخواند.
دغاغله افزود: عبدالفتاح شعشاعی در فراز بعدی «وَلَقَدْ رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ» کلمه «فَاسْتَعْصَمَ» را که معنای سرپیچی کردن از فرمان دارد مورد تأکید قرار میدهد که مشاهده میکنیم که با چه استحکام و استواری این کلمه را بیان میکند که این امر بیانگر این است که تلاوت وی ییشتر معنامحور است.
پیشکسوت قرآنی کشور تصریح کرد: در فراز بعدی «وَلَئِنْ لَمْ یَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَیُسْجَنَنَّ وَلَیَکُونًا مِنَ الصَّاغِرِینَ» که با مقام بیات خوانده میشود، این انتقال به مقام بیات به گونهای است که وقتی زلیخا تعریف میکرد که چه اتفاقی افتاده، گویی راه حلی را برای مجبور کردن یوسف به گوش کردن به فرمانش پیدا کرده است که عبدالفتاح شعشاعی این حس را با این آهنگ به زیبایی مخاطب منتقل میکند.
وی اظهار کرد: در فراز بعدی «قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ» که مقام رست را میخواند و فراز بعدی آن دوباره آیه را تکرار میکند و آیه را کاملتر در مقام رست میخواند، غفلههای به کار گرفته شده، غفلههای تشویقی است یعنی وقتی به انتهای جمله میرسد، آن را با غفله اشباعی تمام نمیکند، یعنی معنا را معلق میگذارد و به گونهای وقف میکند که مستمع را منتظر میگذارد تا بقیه داستان را بشنود.
دغاغله در ادامه بیان کرد: در فراز بعدی «فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ کَیْدَهُنَّ»، عبدالفتاح شعشاعی مقام رست را در درجات بالا به گونهای میخواند که گویی خداوند متعال خواسته و دعای حضرت یوسف(ع) را بهویژه در رابطه با وارد زندان شدن اجابت کرده است.
پیشکسوت قرآنی کشور بیان کرد: در «إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» غفله، غفله اشباعی است به جهت اینکه این مطالب که تقریبا مکمل هم بودند، در این جمله تمام میشوند. سپس، در «ثُمَّ بَدَا لَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا رَأَوُا الْآیَاتِ لَیَسْجُنُنَّهُ» مجددا از سر گرفته میشود و در «لَیَسْجُنُنَّهُ» یک توقف سریع و غفله معلق و ادامه تکرار همین کلمه تا «حَتَّى حِینٍ» حجاز زیبایی را در طبقه پائینتر از رست اجرا میکند که همیشه این ترکیب زیبا را مصطفی اسماعیل انجام میدهد.
وی تصریح کرد: نوع غفله در فراز بعدی «وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَیَانِ» که وارد مقام نهاوند میشود، غفله مستعار است. البته این تسمیه مخصوص اهل شام است. سپس، در فراز بعدی «قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّی أَرَانِی أَعْصِرُ خَمْرًا» که طبق آن یکی از دو نفری که با حضرت یوسف(ع) وارد زندان شد، خواب خود را تعریف میکند، این فراز را دوباره تکرار میکند که این بار غفلههای تشویقی دوباره شروع میشود به این مفهوم که معنا هنوز کامل نشده و مستمع را در انتظار مطلب قرار میدهد تا اینکه در فراز «وَقَالَ الْآخَرُ إِنِّی أَرَانِی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی خُبْزًا» دوباره غفله ناقص است تا اینکه در فراز «نَبِّئْنَا بِتَأْوِیلِهِ إِنَّا نَرَاکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ» غفله را میبندد چون همه درخواست این دو زندانی همین تعبیر خواب بود.