معرفی تفسیر غریب القرآن( ابن قتیبه)
نام کتاب: تفسیر غریب القرآن( ابن قتیبه)
پدیدآور: ابنقتیبه، عبدالله بن مسلم
تاریخ وفات پدیدآور: 276 ه. ق
شارح: رمضان، ابراهیم محمد
موضوع: ادبى- لغوى- واژه شناسى
زبان: عربى
تعداد جلد: 1
ناشر: دار و مکتبة الهلال
مکان چاپ: لبنان- بیروت
سال چاپ: 1411 ه. ق
نوبت چاپ: 1
ملاحظات: موضوعى
*ابنقتیبه، عبدالله بن مسلم
ابن قتیبه دینورى
« ابن قُتَیْبه، ابومحمد عبد الله بن مسلم دینورى»( 213- 276 ق)، نویسنده و دانشمند بزرگ عصر عباسى است. از زندگى وى، بهرغم شهرت عظیمى که از زمان حیات کسب کرده بود، اطلاعات بسیار اندکى در دست است و منابع در این باب به گفتارى مختصر و گاه ضد و نقیض بسنده کردهاند. در آغاز، سخنى از تاریخ تولد او نیست، اما ابن خلکان و نویسندگان پس از وى، 213 ق را نقل کردهاند، ولى عموم منابع جدیدتر که از روایات گوناگون آگاه بودهاند، رجب 276 ق را ترجیح دادهاند.
متأسفانه موارد دیگر زندگى او نیز به همین قرار است. ابهام از نسب او آغاز مىگردد: سمعانى، قتبى را نسبت جد وى به باهله مىداند، اما از سوى دیگر ابن قتیبه خود صریحاً به اصل ایرانى خود اشاره کرده، مىگوید:« نسب من در عجم مانع از آن نیست که در مقابل ادعاهاى جاهلان این قوم، از عرب دفاع کنم». بنابراین چگونگى نسبت نیایش، قتیبه، به باهله روشن نیست و در جایى هم به« ولاى» او اشاره نشده است. در برخى از منابع وى را مروزى خواندهاند، اما بیشتر، این نسبت را از آن پدرش دانستهاند و این نظر معقولتر است؛ بنابراین شاید بتوان پنداشت که نیایش، قتیبه، از مرو شاهجان برخاسته و همان جا با یکى از زنان عرب باهله ازدواج کرده و بدین سبب به باهله انتساب یافته است.
بنابراین آنچه در شرح احوال او مسلم مىماند، همانا قاضى بودنش در شهر دینور است که اکثر منابع به آن تصریح کردهاند، اما زمان آن مشخص نیست. تنها مىدانیم که ابن قتیبه مورد توجه خاص ابوالحسن عبید الله بن یحیى خاقانى که در 236 ق وزیر متوکل شد، بوده و کتاب« ادب الکاتب» خویش را که یکى از نخستین آثار اوست، به این وزیر تقدیم داشته است؛ بنابراین، بعید نیست که وزیر وى را بهرغم جوانى، به منصب قضاى دینور گماشته باشد. این امر مورد تأیید دو تن از شارحان کتاب« ادب الکاتب»، زجاجى و بطلیوسى نیز قرار دارد.
درهرحال، اقامت او در دینور طولانى شد و او در همین دوره بیشتر آثارش را تألیف کرد، زیرا به تأیید اکثر منابع، وى در بغداد بیشتر به تدریس آثار خود اشتغال داشته تا به تألیف، اما تعیین تاریخ انتقال از دینور به بغداد، آسان نیست.
ابن قتیبه، به احتمال قوى در 276 ق درگذشته، اما محل وفات او نیز مبهم است. از آنجا که وى پیوسته در بغداد مىزیسته است، ولى همه منابع با این نظر موافق نیستند. ابن جوزى که تاریخ مرگش را 270 ق دانسته، محل درگذشت او را کوفه مىداند.
در چگونگى مرگ او نیز دو روایت مختصر در دست است: از قول شاگردش ابن صائغ آوردهاند که« وى هریسه خورد و حرارت بر وى غالب آمد، آنگاه بانگى سخت کشید و تا نماز ظهر بىهوش افتاد، سپس ساعتى به خود پیچید و باز آرام یافت و همچنان تشهد مىخواند تا سحرگاهان درگذشت». خطیب بغدادى در روایتى دیگر که اندکى با روایت بالا اختلاف دارد، مرگ او را ناگهانى ذکر کرده است.
از ظاهر ابن قتیبه جز آنچه از قول شاگردش، قاسم بن اصبغ، در حاشیه یکى از نسخ خطى« ادب الکاتب» آمده، چیزى نمىدانیم؛ بنا بر این روایت، وى خوشلباس بود، محاسن سفید بلندى داشت، خوشرنگ و روى بود. بىگمان زندگى او را سراپا آرامشى عالمانه فراگرفته بود و اگرچه در اظهار عقاید خود و رد نظر مخالفان تردید به خود راه نمىداد، این کار جز در دایره علم و کتاب صورت نمىپذیرفت. گویى از کشمکشهاى سیاسى، سخت دورى مىگزید و ترجیح مىداد عمر را به تألیف کتابهاى علمى سنگین که بهآسانى دستاویز این و آن نمىشد، بگذراند؛ چنانکه به شغل قضا در شهر کوچکى چون دینور قناعت کرد و از هر کار دیگرى که موجب جنجال و هیاهو باشد، پرهیز نمود. شاید همین امر سبب شده باشد که نویسندگان معاصرش در باره او یا ساکت بمانند یا به اشاراتى مختصر بسنده کنند و زمانى هم که وى به یمن کتابهایش، بیشتر مورد توجه قرار گرفت، دیگر از زندگى او سالها گذشته و جزئیات زندگىاش از خاطرهها رفته بود.
از ابن قتیبه، یک پسر به نام احمد به جاى ماند که اهل علم بود و در 322 ق/ 935 م وفات یافت. این احمد را نیز پسرى به نام عبد الواحد بود که کار پدر را دنبال کرد.
مهمترین استادان وى اینانند:
1. ابوحاتم سجستانى( د 248 ق/ 862 م)؛
2. ریاشى( د 257 ق/ 871 م)؛
3. ابن راهویه( 238 ق/ 852 م)؛
4. ابو عبد الله حمدانى؛
5. عبد الرحمان بن قریب؛
6. یزید بن عمرو غنوى؛
7. محمد بن زیاد بن عبید الله زیادى؛
8. ابوالخطاب زیاد بن یحیى؛
9. احمد بن خلیل بن شوار؛
10. دعبل شاعر؛
11. ابوطالب زید بن اخزم؛
12. محمد بن خالد مهلبى؛
13. عبدة بن عبد الله؛
14. ابویعقوب اسحاق بن ابراهیم؛
15. ابراهیم بن زیاد؛
16. محمد بن یحیى قطعى.
و چندین نفر از اساتید دیگر که به اهمیت افراد یادشده نیستند، بهخصوص که برخى را اصلاً نمىتوان استاد او خواند؛ از آن جمله، احمد بن حنبل که فقط یک بار مورد استناد او قرار گرفته است.
مبارزه ابن قتیبه با معتزله و جهمیه و دیگر فرقههایى که کلام و فلسفه را مایه کار خود قرار مىدادند، موجب گردید که وزیر متوکل وى را به قضاى دینور برگمارد. در بسیارى از آثار او، خاصه« تأویل مختلف الحدیث»، مبارزه تند و آشکارى بر ضد معتقدان به رأى و بهخصوص ابوحنیفه پدیدار است. وى استحسان و قیاس را نیز بهشدت رد مىکند و معتقد است که آنها سرانجام انسان را به بدعت مىکشانند.
شهرت ابن قتیبه در درجه نخست به شعر و ادب است. او هرچند که خود حتى یک بیت نسرود، اما احساس و درک او در شعر، چه از جنبه هنرى، چه از جنبه فنى در تاریخ ادبیات عرب کمنظیر است. عمدهترین اثر او در شعر، همانا« الشعر و الشعراء» و مقدمه زیباى آن است.
آثار
الف)- کتابهایى که در انتسابشان به ابن قتیبه تردید نیست و به چاپ رسیدهاند: 1. الاختلاف فى اللفظ و الرّد على الجهمیّة و المشبّهة؛
2. ادب الکاتب یا ادب الکتّاب یا آداب الکتابة؛
3. الاشربة؛
4. کتاب الانواء؛
5. تأویل مختلف الحدیث یا مختلف الحدیث یا اختلاف الحدیث یا اختلاف تأویل الحدیث؛
6. تأویل مشکل القرآن؛
7. تفسیر غریب القرآن؛
8. الشعر و الشعراء یا طبقات الشعراء؛
9. کتاب العرب( که به نامهایى بسیار گوناگون شهرت یافته است: کتاب العرب و العجم، التسویة بین العرب و العجم، فضل العرب على العجم یا العرب و علومها)؛
10. کتاب عیون الاخبار؛
11. المسائل و الاجوبة؛
12. المعارف؛
13. معانى الشعر یا کتاب معانى الشعر الکبیر؛
14. المیسر و القداح؛
15. غریب الحدیث.
ب)- از کتابهایى که در انتسابشان به ابن قتیبه تردید نیست و تاکنون چاپ نشدهاند،« اصلاح الغلط فى غریب الحدیث» لابىعبید القاسم بن سلام است.
ج)- کتابهایى که یا از دست رفتهاند، یا نسبتشان به ابن قتیبه مشکوک است:
1. اعراب القرآن یا اعراب القرائات یا آداب القرائة؛
2. تعبیر الرؤیا؛
3. دلائل النبوة؛
4. کتاب الفقه یا جامع الفقه؛
5. کتاب القرائات؛
6. کتاب القلم؛
7. کتاب النحو یا جامع النحو الکبیر؛
و...
منابع مقاله
دایرةالمعارف بزرگ اسلامى، زیر نظر کاظم موسوى بجنوردى، چاپ اول، 1370، تهران ج 4، ص 447، آذرتاش آذرنوش.
*رمضان، ابراهیم محمد
درباره تهیه نشده است.
تفسیر غریب القرآن( ابن قتیبة)
مؤلف این تفسیر، ابومحمد عبدالله بن مسلم بن قتیبه دینورى است.
کتاب پیرامون شرح و تفسیر کلمات مشکل و غریب قرآن نوشته شده است. مؤلف که از دانشمندان و قرآنپژوهان قرن سوم هجرى است و در زمینههاى مختلف، تألیفات فراوانى دارد، در این کتاب تلاش نموده که الفاظ مشکل قرآن را توضیح دهد.
وى در ابتدا برخى از اسما و صفات الهى را توضیح داده و در ادامه، برخى از کلمات را که در قرآن بهصورت فراوان استعمال شده، تبیین کرده، آنگاه از سوره حمد شروع به شرح و بررسى الفاظ مشکل قرآن نموده و هر آیه که لفظ مشکل در آن وجود داشته را مطرح نموده و به شرح و تفسیر الفاظ آن پرداخته است و در برخى از موارد براى این کار به اشعار عرب نیز استشهاد نموده است.
با توجه به ویژگىهاى این کتاب، مىتوان آنرا یکى از منابع در شرح واژههاى قرآن محسوب نمود.
ویژگىها
این کتاب( همانگونه که از نام آن پیداست) پیرامون تفسیر و توضیح کلمات مشکل و غریب قرآن نوشته شده است؛ لذا ویژگىهاى آن مربوط به تفسیر الفاظ غریب مىباشد که مىتوان به موارد زیر اشاره نمود:
1. از ابتداى سوره بقره تا پایان را مورد بررسى قرار داده است.
2. براى شرح کلمات از شعر عرب استفاده نموده است.
3. تنها آیاتى را که کلمات غریب دارند، بررسى کرده است.
4. در شرح کلمات، در برخى از موارد علت آن را نیز ذکر نموده است.
5. در برخى از موارد اگر لفظ کلى است، برخى از موارد و مصادیق آن را ذکر نموده؛ مانند آیه 21 سوره مائده که در آن آمده است:«الأرض المقدسة»که توضیح مىدهد مراد دمشق و فلسطین و بعضى از نواحى اردن مىباشد.
6. در قسمت اول کتاب برخى از صفات مربوط به حق تعالى را معنا نموده است.
ساختار
کتاب از طرف مؤلف فصلبندى نشده، ولى مطالب آن را مىتوان در سه فصل تقسیمبندى نمود که فهرست آن به قرار زیر است:
فصل اول: اشتقاق اسماء و صفات خدا و معانى آنها؛ شامل الرحمن، الرحیم، السلام، القیوم، سبوح، قدوس، رب، المؤمن، المهیمن، الغفور، الواسع و البارئ.
فصل دوم: تأویل و توضیح کلماتى که در قرآن زیاد وجود دارد؛ شامل جن، انس، ملائکه، ابلیس، شیطان، توفى، شرک، جحد، ظلم، فسق، نفاق، افک، افتراء، تزکیه، حکمت، اقامه صلوة و قرآن.
فصل سوم: تفسیر کلمات غریب قرآن.
این کتاب، توسط شیخ ابراهیم محمد رمضان، تحقیق شده است. وى آدرسهاى لازم را در پاورقىهاى کتاب آورده است، اما فهرست براى آن تهیه نکرده است.