پایگاه قرآنی رسالت

آموزشی - قرآنی- مذهبی
پایگاه قرآنی رسالت

پایگاه قرآنی رسالت
(ما سعی و وظیفه داریم تامطالب مربوط به: قرائت،روخوانی،روانخوانی،تجوید
وحفظ قرآن کریم و موارد دیگری را جهت استفاده علاقه مندان جمع آوری نموده و در دسترس عموم قرار دهیم)



دراين سایت
در كل اينترنت
آموزش ها

زنده باد ایران

قرآن آنلاین

مجموعه کامل ترتیل

گنجینه قرائت

تلگرام ما

آخرین نظرات شما
  • ۱۷ تیر ۰۱، ۱۶:۲۱ - مریم**
    عالی

نکات آموزشی جلسه تخصصی تجوید استاد موسوی بلده

يكشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۰۲ ق.ظ

نکات آموزشی جلسه تخصصی تجوید استاد موسوی بلده
تلاوت اول : آیه ی ۱۰۵ تا ۱۳۵ سوره ی مبارکه ی شعراء
§  مراقب باشید تا خواندنتان بسیار کند و در اصطلاح، لَخت نشود.
§  چیزی که متأسفانه در میان قرّاء رایج شده است اختلاس نابجا نام دارد و در میان قرائت های مختلف دیده می شود. در روایت حفص از عاصم به صورت بارز اختلاسی وجود ندارد. در آیه ی ۱۱ سوره ی مبارکه ی یوسف و عبارت (لا تامَنّا) علاوه بر اِشمام، رَوم هم وجود دارد. البته وجه غالب اِشمام است. در رَوم باید یک سوم حرکت ضمه ی حرف (ن) را بیاوریم. این مورد رَوم وسط کلمه است که از زیبایی برخوردار نیست. این اِشمام نیز، اشمام وسط کلمه است. می دانید که رَوم و اِشمام به وقف تعلق دارد و این مورد استثنا است. اختلاس یعنی اینکه یک سوم حرکت را از بین برده و دو سوم آن را باقی بگذاریم. اما در رَوم یک سوم حرکت باقی می ماند و دو سوم آن از بین می رود. متأسفانه برخی قرّاء تمامی حرکت را از بین می برند و حرکت را تا حد سکون پیش می برند. اگر چنین حرکت هایی را از اساتیدی همچون شحات و مصطفی اسماعیل نیز شنیدیم نباید بنا را بر صحّت و درستی کار بگذاریم. این موارد صحّت قرائت را از بین می برد و جزء اغلاط فاحش محسوب شده و در مسابقات داور یک نمره کسر می کند

ممکن است شما تنها به لحاظ لحنی این کار را کرده و نت را انداخته و حرکت را بزنید، اما اگر حرکت را نزنید و تنها نت را بزنید و حرکت سرجای خود باقی بماند اشکالی ندارد و یک کار لحنی محسوب می شود. بعضی قاریان سکت هم ایجاد کرده و سلسله ی غلط را کامل می کنند و با تکرار آن، یک قانون اشتباه جا می افتد و قاریان نسل جدید جز این را، از قاریان قبل نمی شنوند و بنا را بر این می گذارند که یک قاعده است. در نسل های آینده هم گفته می شود که این موارد هرچند در تجوید نبوده است، اما سینه به سینه نقل شده است و اشکالی ندارد. مانند: آوردن حرف (ه) برای تسهیل همزه! که بسیار غلط است. ما نباید بانی ایجاد قوانین غلط در تجوید شویم.

§ در آیه ی ۱۱۶ حرف (ه)، هاء ذاتی یا جوهری گفته می شود. ریشه ی این کلمه (نهی) است. چون هاء ضمیر نیست، اشباع نمی شود. در قرآن چند هاء جوهری داریم؛ از جمله “ما نَفقَه کَثیراً” که از فقه می آید. “فَواکِه” به معنی میوه ها که جمع “فاکِهَه” است. کلمه ی “الله” و کلمه ی “اِله”. “هذه” هاء جوهری دارد، اما مانند هاء اشباع عمل می کند. “کَرِهَ” که از کراهت می آید، “لَم یَنتَهِ”، “وَجه” و “وُجوه” کلماتی از این قبیل هستند.

§ هاء آخر کلمه شامل هاء سکت، هاءضمیر و هاء جوهری است که بیشتر آنها هاء ضمیر و کمتر آنها هاء سکت و هاء جوهری هستند. هر هاء ساکن آخر کلمه در قرآن هاء سکت است که ما را به سکوت و وقف تشویق می کند و فلسفه ی وجودی آن وقف است و برای این آمده که حرکت حرف آخر از بین نرود. به طور مثال در کلمه ی مالیَه؛ برای این که این کلمه به مالی تبدیل نشود در انتهایش (ه) می آوریم. بهترین علامت هاء سکت سکون آن است. اگر دو هاء ضمیر را بشناسیم(دو هاء ضمیر که ساکن هستند عبارتند از: اَرجِه و فَاَلقِه که ساکن هستند، اما هاء ضمیر هستند. ) باقی هاء ساکن، هاء سکت خواهد بود.

§ در اختلاف قرائات دلیل واضح و منطقی وجود ندارد و تنها دلیلشان برای هر حکمی سینه به سینه نقل شدن آن حکم است. “قرائت سنتی، تبعیتی و تقلیدی است.” قرائت علمی نقلی است و عقلی نیست. قرائت عامه ی مسلمانان حفص از عاصم است، اما در همین روایت نیز مواردی وجود دارد از جمله: فیه مُهانا  (فرقان ۶۹)که باقی قرّاء آن را صحیح خوانده اند و فیه مُهانا خوانده اند. اما در روایت حفص از عاصم هرچه خوانده شده طبق خوانده های عاصم بوده است و به او استناد داده است، اما در یک مورد رسما گفته شده استادم عاصم کلمه ایرا“ضَعف” خوانده و من “ضُعف” می خوانم!

§ تجوید استدلالی نیست. نمی توان گفت چرا نون در یرملون ادغام می شود! شاید برای بعضی موارد محدود دلایلی وجود داشته باشد، اما در بیشتر موارد دلیلی وجود ندارد. (القرآن واحد.) اختلاف قرائات به مرور زمان توسط قرّاء در طول زمان ایجاد شد و این در حالی است که قرآن واحد نازل شد. در مرحله ای اختلاف قرائات بسیار گسترده شد و تا ۲۵ قرائت خوانده می شد و در جهان اسلام پراکندگی قرائت بسیار بود. در قرن ۴ هجری به ۷ قرائت و بعد در قرن ۸ به ۱۰ قرائت رسید. از ۴ طریق مشهور به راوی می رسیم. قرّاء سبعه ۱۴ راوی و ۵۶ طریق پیدا کرد. قرّاء عشره ۲۰ روایت و ۸۰ طریق دارد.


***

تلاوت دوم: آیات ۱۳۶ تا ۱۵۹ سوره ی مبارکه ی شعراء

§ نباید تلفظ حروفتان همچون لفظ حروف در زبان فارسی باشد.

§ روی تلفظ حرف (الف) تمرکز کنید تا برایتان تثبیت شود.

§ در آیه ی ۱۴۷ در کلمه ی (عُیون) حرف (ع) را درشت تلفظ نکنید.

§ به تحریرهایتان شکل زیبایی بدهید. اگر در تحریرزدن مشکل دارید ابتدا از کند شروع کنید تا مهارت لازم را در این راه کسب نمایید.

§گاهی در کلاس های آموزش قرآن اعمالی انجام می شود تا روند آموزش بهتر پیش رود؛ از جمله اینکه در جایی که محل وقف نیست وقف صورت گیرد، به این وقف ها، وقف اقتباری (وقف آموزشی) گفته می شود. در این وقف ها جایی وقف صورت می گیرد که شاید مکان وقف نباشد، اما معلم وقف می کند و از ابتدا شروع به خواندن می کند تا مثلا بتواند اختلاف قرائتش را هم بخواند. در اینجا هدف این است که چند نوع قرائت خوانده شود. در کلاسهای آموزش قرآن برای ایجاد مهارت در نکته ای خاص ممکن است مجبور شوید تا لااقل به صورت ظاهر قسمتی را بر خلاف اصول قرائت بخوانید. این مورد اشکالی ندارد و هدف تنها ایجاد مهارت و یادگیری است. به عنوان مثال در ترتیل ناگهان سرعت را کاهش دادن غلط است، اما اگر هدف آموزش موردی خاص باشد اشکالی ندارد سرعت کاهش یابد.

***

تلاوت سوم: آیات ۱۶۰ تا ۱۸۷ سوره ی مبارکه ی شعراء

§ مد منفصل به قصر را فراموش کنید! غلط نیست اما وجه ضعیف است و برایتان عادت می شود و باعث می شود تمرین نفس هم برایتان کم شود. باید ریه ی خود را مجبور کنید که نفسش زیاد شود. همانطور که برای یادگیری شنا باید داخل استخر باشید، نه بیرون استخر! برای پرنفس شدن باید پرنفس بخوانید. راه پر نفس شدن این است که مدها را به حداکثر مجاز آن روایتی که می خوانید بیاورید. هرچند غلط نیست، اما شاید در برخی از کشورها در این مورد از شما ایراد بگیرند. در آیین نامه ی جدید این مورد اشکالی ندارد. معتبرترین و بهترین میزان کشش مد، مد متوسط است. مد متصل و منفصل هرکدام ۴ حرکت و آنهایی که ترتیل می خوانند، حتی باید مد عارضی خود را هم به ۴ حرکت بیاورند. اگر در تحقیق مد عارضی رعایت نشود، چندان اشکالی گرفته نمی شود. در ترتیل هر مدی دارید ۴ حرکت بیاورید، به جز مد لازم که جز ۶ حرکت آورده نمی شود. قاری قرآن اگر بداند هر مدی را به اندازه ی ۴ حرکت بیاورد و تنها مد لازم را ۶ حرکت بیاورد کارش آسان می شود.

§ در آیه ی ۱۷۵ حرف واو را در ابتدای آیه ترقیق بیان کنید.

§ در آیه ی ۱۷۶ اگر بخواهید از بعد از کلمه ی اَصحاب بخوانید باید به صورت اَلئَیکَه بخوانید. در قرآن ۴ بار کلمه ی اَلئَیکَه آمده است، که دو مورد با الف و ۲ مورد (سوره ی شعراء و سوره ی ص) بدون الف آمده است. هرچند به لحاظ معنا اشتباه است و ابتدا از اَلئَیکَه غلط است، اما برای شروع این کلمات باید الف را در ابتدای آن بیاوریم. (هرچند این مورد فرض محال است) شاید این کلمه در ابتدای صفحه آورده شود. قاری باید بتواند هر کلمه ای را در قرآن ابتدا کند و هر کلمه ای را وقف کند.

§ معنی آیه ی ۱۷۶: اهل “ایکه” فرستادگان را تکذیب کردند.

§ خطاب استاد به قاری: با توجه به سن و سال جوانی شما سعی کنید (کند) لخت نخوانید!

§ حضرت شعیب در آیه ی ۱۷۹ می فرماید: فَاتَّقُواللهَ وَ اَطیعوُن: پس از خدا پروا کنید و از من فرمان ببرید.

§ در آیه ی ۱۸۰ می خوانیم: و بر این (رسالت) اجری از شما طلب نمی کنم؛ اجر من جز بر پروردگار جهانیان نیست.

§ تمامی پیامبران اینگونه بودند که در قبال دعوت مردم و سختی هایی که در این راه متحمل می شدند اجری از خداوند طلب نمی کردند. پیامبر گرامی اسلام (ص) نیز در ابتدا از خداوند اجر خواست، اما بعد گفت نمی خواهم و فرمود تنها اجر رسالت من مودّت اهل بیتم است. اما در جای دیگر می فرماید آن اجری هم که در سوره ی شوری از شما خواستم فقط به نفع خودتان است. مانند معلمی که به شاگردانش می گوید بهترین پاداش برای من قبولی شما در امتحانات است. پیامبر گرامی اسلام (ص) نیز می فرمایند: “اطاعت و محبت به اهل بیت علیهم السلام برای خودتان منفعت دارد و برای من نفعی ندارد. من نفع خود را از خدای خود می گیرم.” دعوت تمامی پیامبران بر محوریت توحید، تقوا و اطاعت از پیامبر خدا در جهت رضای خداوند است. قاری قرآن در هنگام تلاوت باید به تمامی معانی اشرافی جامع داشته باشد و بداند مفاهیم در چه موردی است. این مورد بر زیبایی تلاوت نیز تأثیر می گذارد و دلنشین تر جلوه می کند.

§ معانی آیات: شعیب به مردم گفت: من فرستاده ی امینی هستم. خائن نیستم. تقوای الهی پیشه کنید. گفته های من از جانب خودم نیست. شما در مسیر خداوند از من اطاعت نمایید. در این راستا اجری از شما نخواستم. اجر من نزد خداوند است. از وزن ها نکاهید. در زمین فساد نکنید. قوم حضرت شعیب(ع) در پاسخ می گویند: تو از سحرشدگانی. تو نیز مانند ما هستی و نسبت به ما برتری نداری. ما تو را دروغگو می دانیم. اگر راست می گویی بلایی از آسمان بر ما بفرست. حضرت شعیب می گوید: خدای من بهتر می داند که شما چه می کنید.

§ اگر قاری قرآن به طور کامل در فضای جر و بحث حضرت شعیب و قومش و فضای تیره و تار اقتصادی حاکم بر آن زمان و دنیایی که سرشار از قتل پدر و مادر و خوردن لقمه ی حرام و… قرار بگیرد لحن او تحت تأثیر قرار می گیرد و به دل می نشیند و مخاطب از شنیدن آیات تکانی خورده و به فکر فرو رفته و تأمل می کند. از شنیدن تلاوت نور به دل می نشیند و اگر حتی معنی آیات را کامل ندانیم، دل انسان از بدی ها کراهت می گیرد. قرآن برای ظالمینی  که با دید منفی و با لجبازی می شنوند اثر سوء دارد و قرآن به آنها زیان می زند. ولی برای مؤمنان که با لطف خدا پای رحل قرآن می نشینند شِفاء است. تدبر در قرآن هنگام تلاوت نور در نور است. حتی نگاه کردن به قرآن که نسخه ی شِفابخش الهی است نور ایجاد می کند. از دل سیاه مرکب کلمات قرآن نور بیرون می زند. با دانستن و تدبر در معانی، نور قرآن بیشتر بر ما جلوه می کند و قرائت قرآن با حبّ اهل بیت علیهم السلام نور علی نور خواهد بود. قاریان شیعه از آن جهت که تلاوت خود را به عشق اهل بیت علیهم السلام گره می زنند، نسبت به قاریان اهل سنت نور بیشتری دریافت می نمایند. بسیاری افراد سوادی ندارند که زیارتنامه ی امام رضا (ع) را بخوانند و یا دست کم چند حدیث از ایشان قرائت نمایند، اما امام (ع) را می شناسند و با عشق ایشان را زیارت می کنند و نور دریافت می کنند و از کسب این نور به اصطلاح عامیانه (سبک شدن) تعبیر می نمایند. اگر با چشم دل نگاه کنیم امام (ع) را می بینیم که زنده نشسته اند و ما را می نگرند. شما در هنگام زیارت تصور نکنید که ضریح آهنی را می بینید، بلکه باور کنید که به ملاقات امام (ع) مشرف شده اید. با این تصور آداب خاص زیارت را به نحو مطلوب اجرا می کنیم و با حالتی بسیار وافی به زیارت نائل می شویم. باید زیارت ما با معرفت همراه باشد. قرائت قرآن بدون سواد نیز نور می آورد. گام بعدی دانستن معانی قرآن است و گام بالاتر تدبر در معانی آیات است. با افزایش هر گام نور وسیع تری عاید انسان می شود.

§ پیامبر گرامی اسلام (ص) دو انگشت سبابه ی (برای نشان دادن یک اندازه بودن) خود را به هم چسباندند و فرمودند این دو قرآن و عترت هستند. قرآن، امام صامت و ائمه علیهم السلام، امام ناطق هستند.

§ هر قومی یک مشکل و خلافی داشتند و مشکل قوم حضرت شعیب فساد اقتصادی از جمله کم فروشی (اشاره به ابتدای سوره ی مبارکه ی مطفّفین) دست بردن در قیمتها و غش در معامله بوده است.

§ قاری قرآن نباید با ایجاد وقفه ای در تلاوت حس و حالی دیگر بیابد و لحن خود را فراموش کند!

§ توجه به معنا نباید باعث غفلت از لفظ شود. در وقف باید به معنی آیات بعدی توجه کنید و در عین حال به لفظ هم توجه داشته باشید و تمرین کنید که صوت و لحن، تجوید و معنا را در یک راستا و هم زمان با هم رعایت کنید و این مهم با ممارست میسر خواهد شد.

§ در آیه ی ۱۸۲ در عبارت (وَ زِنُوا)، واو عطف است و (زِنو) فعل عطف است و باید تأکید را بر واو بگذارید و (واو) از (زِنو) جدا است.

§ از کند و لخت خواندن بپرهیزید!

§ در آیه ی ۱۸۴ در کلمه ی (الَّذی)، حرف (ذ) را همچون (د) بیان کردید و اشتباه است!

§ در آیه ی ۱۸۵ مد را در کلمه ی (قالُوآ) رعایت کنید.

§ در آیه ی ۱۸۶ در (وَ مآ اَنتَ) نیز مد را کامل بیان کنید.

§ فشار بر آیات وارد نکنید و در اصطلاح آیات را نکوبید.

§ فرود در آیه ی ۱۸۷ از این جهت که مطلب تمام نشده صحیح نیست، اما ما برای اینکه تمامی قاریان به تلاوت آیاتی بپردازند این تقسیم بندی را انجام می دهیم.

***

جمع خوانی آیات از آیه ی ۱۸۸ تا ۲۱۰ سوره ی مبارکه ی شعراء

فواید جمع خوانی:

ü       جمع خوانی باعث می شود به صرف خواندن در یک مقام، کفایت نکنید.

ü       تمرین تقلید مانند خواندن دیگران.

ü       هرچند پرده های صدا یکسان نیست، اما می توانید تطبیق دهید تا خارج نخوانید.

ü       جمع خوانی تمرین یک نواختی و هماهنگی است.

ü       جمع خوانی تمرین ترتیل و نظم در قرائت است.

معنی و تفسیر آیات ۱۹۳ تا  ۱۹۹:

·          فعل لازم با حرف (بِ) متعدی می شود، معنی آیه ی ۱۹۳ به این صورت است: نازل کرد آن را روح الامین بر قلب تو، تا از بیم دهندگان باشی. به زبان عربی روشن. و توصیف و وعده ی  آن در نوشته های پیشینیان آمده است. آیا همین به عنوان یک آیه و نشانه کافی نیست که علمای بنی اسرائیل می دانستند که کتاب قرآن آمدنی است ( اگر برای شما بروز نمی دهند به این دلیل است که برایشان نفعی ندارد.) یهودیان حسادت می کردند که چرا پیغمبر آخرالزمان از بین ما نیست و از بین عرب ها برگزیده می شود و چون از این موضوع خبر داشتند حرکت کردند و به جزیره العرب رفتند. آنها فکر می کردند پیغمبر از میان یهودی ها برگزیده می شود، اما از سرزمین عربستان! به همین دلیل به آنجا مهاجرت کردند و حتی برخی از آنها در دل می گفتند شاید من پیامبر آخر الزمان باشم!!! با انتخاب حضرت محمد (ص) بسیار کینه توزی کردند. اما در دل می دانستند این انتساب به حق است. حتی چند نفری همچون “عبدالله بن سلام” که عالم یهودی بود برای بحث با پیامبر (ص) آمد، اما اسلام آورد و یهودیان از این مورد خبر نداشتند. آیه ای می آید که می فرماید: آیا اگر شاهدی از خودتان بگوید که من برحق هستم قبول می کنید؟ یهودیان می گویند هیچ شخصی در این رابطه وجود ندارد! می فرماید: نظرتان در مورد عبدالله بن سلام چیست؟ می گویند او سید و بزرگ و سرور ما است. پیامبر (ص) می فرماید: اگر او که بسیار مقبولتان است ایمان بیاورد چه؟؟ آنها پاسخ می دهند که هرگز چنین چیزی ممکن نیست!! پیامبر (ص) عبدالله بن سلام را فرا می خواند و او می آید و اسلام آوردن خود را بیان می دارد و موجب بر انگیخته شدن حیرت یهودیان می شود. پیامبر (ص) می فرمایند: حال چه نظری دارید؟ یهود در پاسخ می گویند از این فرد (عبدالله بن سلام) نادان تر و سفیه تر در میان ما وجود نداشت!!! هم خودش نادان است و هم پدرش!!

·         اگر ما این آیه را در میان عجم (غیر عرب) نازل می کردیم  و پیامبر ما که عرب زبان بود این آیات را بیان می کرد عجم ایمان نمی آورد، اما شما عرب زبان ها چه توجیهی دارید؟؟ چرا مقاومت می کنید؟؟ اگر ما این قرآن را به زبان عجم بر بعضی غیر عربها نازل می کردیم و پیامبر عجم برای عربها این آیات را می خواند این عرب ها ایمان نمی آوردند! امام صادق (ع) بر اساس همین آیه می فرمایند: این قرآن بر عرب نازل شد ولی عجم به آن ایمان آورد، اما اگر به عجم نازل می شد، عرب به آن ایمان نمی آورد.

·          امام علی (ع) می فرمایند ۵ طایفه به ۵ دلیل نابود می شوند: یکی از این موارد این است که عرب به دلیل تعصب خود هلاک می شود. تعصب افراطی و کورکورانه بسیار بد است. مشکل عربها امروزه این است که عجم به هسته ی اسلام که تشیع است ایمان آورد، اما عرب این کار را نکرد و چراغ اسلام در عجم اطراف خود را نیز روشن کرد. انتقام خون امام حسین(ع) را در لشکر مختار ایرانی ها گرفتند. امروزه یهود با سلاح دین جلو آمده است. امروزه خودشان به کشور عربی همچون سوریه حمله کرده و با اسرائیلی ها سازش رسمی بر علیه سوریه می کنند. قرآن به نوعی در قرآن از عجم تعریف کرده است. ان شاء الله بتوانیم پرچم اسلام را به دست حضرت مهدی (عج) برسانیم.

***
تلاوت چهارم: از آیه ی ۱۹۲ تا ۲۱۳ سوره ی مبارکه ی شعراء
§ مقدار و زمان وقف در قرائت تحقیق به مفهوم آیات بستگی دارد. اگر مطلب تمام شود میزان وقف ما بیشتر است و اگر مطلب تمام نشود، میزان وقف ما کمتر است.
§ آیه ی ۱۹۸ و ۱۹۹ در واقع یک جمله است که در قالب ۲ آیه آورده شده؛ بنابراین لحن ما در انتهای آیه ی ۱۹۸ تمام و کامل نمی شود؛ اما به دلیل اینکه آیه تمام می شود وقف می کنیم، اما لحنمان ادامه دارد و میزان وقف اندک است.
§ اختلاس طبیعی اشکالی ندارد، اما افراط در آن اشتباه است.
§ وقتی نمی توانید پرده ای را بخوانید، بم آن یا در اصطلاح سایه ی آن را بخوانید و کارهای زیبایی که در اوج خوانی وجود دارد را در اینجا پیاده کنید.
§ در آیه ی ۲۱۰ حرف (ش) را در کلمه ی (شَیاطین) تیز بیان نکنید.

***
آموزش تجوید؛ ادغام
§ در درس ادغام چند تقسیم بندی وجود دارد. به لحاظ حرکت مدغم به دو دسته ی ادغام صغیر و ادغام کبیر تقسیم می شود. اگر مدغم ساکن باشد، ادغام صغیر و اگر حرکت داشته باشد، ادغام کبیر است. شرط ادغام سکون است.
§ از نظر ارتباط مدغم با مدغم فیه ادغام به دو دسته تقسیم می شود. رابطه ی دو حروف با هم ۴ نوع است. دو حرف یا مثل هم هستند و یا جنس هم هستند و یا نزدیک به هم هستند و یا از هم دور هستند. اگر مثل هم باشند در عربی مِثلَین یا مَتَماثِلَین گفته می شود. اگر از یک جنس باشند، متجانس یا متجانسین گفته می شود. اگر به هم نزدیک باشند متقاربین و اگر از هم دور باشند، متباعدین گفته می شوند.
§ دو حرف را متماثل هم گوییم که مخرجشان به اضافه ی صفاتشان یکی باشد. هر حرف با خودش متماثل است. به طور مثال حرف (ر) با خودش.من نَشاء که دو حرف (ن) دارد/علیهم ما کانو که دو حرف (م) دارد.
§ دو حرف را متجانسین گوییم اگر مخرجشان یکی، اما صفاتشان متفاوت باشد. حرف (ب) با (م) / حرف (ت) با (د) و (ط)/ حرف (ث) با (ظ) و (ذ) که حروف لثوی نامیده می شدند. حرف (ج) با (ش) (ی)/ حرف (ه) با (ع)/ حرف (خ) با (غ)/حرف (ر) هم مخرج ندارد، بنابراین متجانس هم ندارد/ حروف (ز) با (س) (ص)/ حروف (س) با (ص) / حرف (ضاد) تک مخرج است/ حرف (ف) و (ق) تک مخرج است/ حرف (ن) تک مخرج هستند. حروف (ک) و (ل) تک مخرج است. حرف (ه) با (همزه) هم مخرج هستند.
§ حروف متقاربین حروفی هستند که مخرجشان به هم نزدیک باشد. برای نزدیکی ملاکی وجود ندارد.
§ حروف متباعدین حروفی هستند که مخرجشان از هم دور باشد و در دو موضع مختلف باشند. حرف (ق) در دهان است، اما همسایه ی حلق است. حرف (غ) در آخر حلق است. این دو حرف در دو موضع با هم بعید هستند. هرچه فاصله ی مخرج دو حرف کمتر باشد احتمال ادغام بیشتر است و بالعکس. دو حرف متباعد هیچ شانسی برای ادغام با هم ندارند.
 § صرف یادگیری اصطلاحات فوق اجازه ی ادغام نداریم. شناسایی آن خوب است، اما اجازه ی ادغام از پیش در روایات آمده است. گاهی حروفی بسیار قریب المخرج هستند، اما برای آنها اجازه ی ادغام نداریم. مانند (قدجاءَ)، اما در روایت حفص از عاصم ادغام آن نیامده است.

***
تلاوت پنجم: آیات ۲۱۳ تا پایان سوره ی مبارکه ی شعراء
§ در آیه ی ۲۱۶ در کلمه ی (تَعمَلُون) حرف (ع) را درشت و با رخوت ادا نکنید.
§ وقتی نفس زیادی ندارید نیازی نیست پرنفس بخوانید!
§ به خود القاء نکنید که من صبح نمی توانم بخوانم و…!! قاری قرآن در هر زمانی باید توانایی خواندن داشته باشد.
§ ارزش قرائت شما وقتی بالا است که بدون نفس کشیدن بخوانید.
§  معنی آیات ۲۲۱ و ۲۲۲: شیاطین هم مانند فرشتگان نازل می شوند. آیا شما را خبر دهم که شیاطین بر چه کسی نازل می شود؟ شیاطین بر هر دروغ پرداز گناهکار نازل می شوند

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۱۲
(اسفندیاراسکندری)

نظرات (۱)

عالی 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی