تذکراتی چند برای معلمین2
سه شنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۵، ۱۰:۴۵ ق.ظ
تذکراتی چند برای معلمین
به طور نمونه:
نمونهای از رفتارهایی که در تدریس باید به کار بسته شود:
1ـ رسیدگی به تکلیف درس دانشآموزان و رفع اشکالهای آنها.
2ـ استفادة مؤثّر از طرح درسی که پیش از تدریس تهیه شده.
3ـ ربط دادن مطلبهای جدید با آموختههای پیشین دانشآموزان.
4ـ شرکت دادن دانشآموزان در فعالیتهای تدریس و یادگیری.
5ـ متناسب بودن مواد و مطالب درسی و روش تدریس با سطح توانایی دانشآموزان.
6ـ بر انگیختن دانشآموزان به تفکّر در مورد مطالب مورد تدریس.
7ـ توجّه به تفاوتهای فردی دانشآموزان در مراحل تدریس.
8ـ ارزشیابی از آموختههای دانشآموزان در پایان درس.
9ـ تعیین تکلیف برای جلسه بعد.
معلّم برای ارزشیابی از عملکرد خود بر اساس مقیاس درجهبندی، میتواند از روشهای مختلفی استفاده کند.
الف ـ روش خود سنجی: در این روش، معلّم روش تدریس خود را با توجّه به ملاک مطرح شده، مورد ارزشیابی قرار میدهد.
برای این کار میتواند با استفاده از یک ضبط صوت، جریان فعّالیّتهای انجام شده در جلسة تدریس را روی نوار ضبط کند و با گوش دادن به آن، رفتارهای خود را مورد ارزشیابی قرار دهد.
ب ـ ارزشیابی معلّمان دیگر: با قرار دادن مقیاس درجهبندی شده در اختیار یکی از همکاران، از او بخواهیم تا رفتار ما را در جریان تدریس مورد ارزشیابی قرار دهد.
ج ـ ارزشیابی دانشآموزان: معلّم از دانشآموزان خود بخواهد تا دربارة روش تدریس و نحوة ادارة کلاس او نظر بدهند.
9ـ عوامل مؤثّر در برقراری انضباط
الف ـ انتخاب روش مناسب برای تدریس: دربارة روش تدریس مناسب قبلا توضیح داده شد.
ب ـ توجّه معلّم به همة دانشآموزان: هر گاه دانشآموز یا دانشآموزانی احساس کنند که فراموش شدهاند و یا مورد توجّه معلّم در کلاس نمیباشند، نظم کلاس را به هم میزنند. از این رو معلّم ضمن توجّه به همة افراد کلاس، در سؤال و مشورت نمودن هم افراد خاصّی را مدّ نظر نداشته باشد، چرا که این عمل موجب میشود که دیگر دانشآموزان برای جلب توجّه معلّم و اثبات وجود خود، دست به کارهایی بزنند که نظم کلاس به هم بخورد که این عمل در بسیاری از موارد به استیضاح معلّم و عیبجویی از او همراه است.
ج ـ وقت شناسی معلّم : یکی از مسائل بسیار مهم در زمینه برقراری نظم در کلاس درس، توجّه معلّم به وقت کلاس است، معلّم باید خود را مقیّد سازد که سر ساعت مقرّر در کلاس خود حاضر شود تا دانشآموزان نیز به پیروی از او به نظم و ترتیب عادت کنند، معلّمی که دیر سر کلاس حاضر میشود، خود موجب بیانضباطی بعدی دانشآموزان را فراهم میسازد.
د ـ رعایت عدالت: اگر دانشآموزان احساس نمایند که معلّم میان آنها تبعیض قائل میشود به این معنا که گناه یکی را نادیده گرفته و دیگری را به خاطر همان گناه مورد مجازات قرار میدهد، موجبات بیانضباطی در کلاس را فراهم خواهد کرد.
هـ ـ وضع ظاهری معلّم: از مسائل دیگری که اغلب موجب بینظمی در کلاس میشود، عدم توجّه معلّم به وضع ظاهری خود میباشد، معلّمی که با موهای ژولیده و با لباس کثیف و نامرتّب و به طور کلّی با سر و وضع نامناسب وارد کلاس میشود مسلما مورد استهزای دانشآموزان قرار گرفته و نمیتواند تا آخر ساعت از خندة آنان جلوگیری کند. از این رو معلّم قبل از رفتن به کلاس بایستی یک بار سراپای خود را در آئینه ببیند.
و ـ سخن گفتن معلّم: صدای معلّم باید روشن و رسا باشد و کلماتش شمرده و مفهوم ادا گردد. معلّمانی که نامفهوم و آهسته یا لکنتدار صحبت میکنند یا لهجة غلیظ و ناراحتی دارند، ناگزیر علاقه و توجّه دانشآموزان را از کار کلاس پرت و منحرف میسازند، تا آن جا که شاگردان به کلّی خسته و آزرده گردیده و برای مشغول ساختن خود و یا به قصد انتقام گرفتن از مزاحمت معلّم، شروع به تمسخر و آزار وی مینمایند. و همچنین داشتن تکیه کلامهای بیمورد نیز گاهی موجب بینظمی در کلاس میشود و دانشآموزان در این گونه موارد، معلّم خود را با تکیه کلام مربوطهاش میشناسند، و یا هنگام تدریس تکیه کلام او را میشمارند و گاهی با هم سر درست بودن تعداد آن اخلاف پیدا کرده و بحث میکنند و این مسأله نیز خود عامل بینظمی در کلاس میشود، از این رو باید از به کار بردن هر گونه تکیه کلامی و یا ادای نادرست کلمات در هنگام تدریس خودداری نمود.
ز ـ وجود عادات نامطلوب در معلّم: معلّم گاهی حرکاتی نظیر تکان دادن شانه، حرکات ناموزون پلکها و یا ابرو از خود بروز میدهد و یا عاداتی نظیر بازی کردن با دکمة لباس و یا موی سر و صورت و امثال اینها دارد که این کارهای او نیز در ایجاد بیانضباطی در کلاس مؤثّر است.
ح ـ مقبولیّت و محبوبیّت معلّم: مقبولیّت معلّم در نظر دانشآموز، یا به طور کلّی هر مافوقی در نظر مادون که نقش تکامل بخشی دارد، ارتباط کامل با دو گروه امتیازات محسوس و مسلّم دارد که عبارتند از امتیازهای روحی و عقلی.
امتیازات عقلی معلّم، او را در نظر دانشآموز «مقبول» میکند و امتیازات روحی معلّم توأم با امتیازات عقلی سبب «محبوبیّت» او میشود. امتیازات روحی را میتوان در اتّصاف به صفات مثبت تا مرز «فضیلت» و تبرّی از صفات منفی تا سر حد «تزکیّه» خلاصه کرد.
در پایان سفارش مولی المتقین علی بن ابی طالب علیه السلام به خود و کلیّه معلّمین متذکّر میشوم:
«مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَعَلَیْهِ أَنْ یَبْدَأَ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ وَ لْیَکُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ»[1]
هر که خود را پیشوای مردم کرد، باید پیش از یاد دادن به دیگری، نخست به تعلیم نفس خویش بپردازد و باید پیش از ادب کردن و آراستن دیگری به وسیله زبان، او را با روش و عمل خود مؤدّب و آراسته سازد و کسی که معلّم و تربیت کننده نفس خویش است نسبت به کسی که آموزگار و تربیت کننده مردم است به احترام و تعظیم سزاوارتر است.